ناسیونالیسم در گفتار امیرکبیر
حرفی برای گفتن
اعتماد در روزنامه نگاری ایران برخی ویژگی ها و نوآوری های منحصر به فرد و به یادماندنی را باب کرد. از آن جمله شیوه و سبک انتشار ضمیمه روزانه، و نیز ستون «مرز پرگهر» در صفحه آخر بود که به ابتکار بهروز بهزادی عزیز دایر شد و تلاش می کرد با ایجاز و اختصار برای خواننده از ایران و میراث آن بگوید.
نام این ستون به اندازه کافی گویای آن چه می خواهد بگوید هست. مرزپرگهر از ایران و ارزش های ایرانی می گوید اما نه آنگونه که لزوما متضمن ستایش و تمجید صرف باشد.بلکه مبتنی است بر "دعوت به اندیشه"، تلنگری است به ذهن مخاطب تا زمینه یا پیش زمینه پرسش و غبارروبی از حافظه تاریخی باشد. گاهی تذکری است گذرا پیرامون تجربه های مشترک تاریخی و سرنوشت یکسان، تا ملت بودن مان را فراموش نکنیم و مسئولیت شهروندی را به جا آوریم. گاهی نیز حکایت شهرستان های ایرانشهر و عناصر فرهنگی اش را بازگو می کند تا به بینیم که ما، چگونه ما هستیم.
ایران پیش از آن که یک واحد جغرافیایی و سیاسی باشد، یک کلیت فرهنگی است. ایران تنها کشوری که در زمانی که عنصر قدرت در آن غایب بود، به مدت هزار سال دوام آورد و بدون قدرت سیاسی به حیات فرهنگی اش به بهترین شکل ادامه داد. ایرانی ها بعد از دوره ساسانی بایستی حدود ده قرن برای تشکیل یک دولت فراگیر همچون صفویه کشیبایی به خرج می دادند. اما برآمدن صفویه هر چند در حوزه سیاست و دیانت یک نقطه عطف بزرگ به شمار می رفت ولی در حوزه فرهنگ و اندیشه چیز زیادی با خود نیاورد. این نشان از آن دارد که برای فرهنگ ایران حضور و غیاب قدرت سیاسی تفاوت چشم گیری ندارد و در هر صورت به نحوی به مسیر خود ادامه می دهد. زبان فارسی بدون پشتوانه سیاسی و نظامی به هند،عثمانی و بین النهرین راه یافت و آیین نوروز یکایک مرزها را بدون تکیه بر سرنیزه در نوردید.
ایران جزو معدود کشورهایی است که توانسته از پس هزاره ها از گزند روزگاران جان سالم به در برد و هنوز حرفی برای گفتن داشته باشد. حرف هایی که باید بدان اندیشید تا فضیلت ایرانی بودن در پس غبارهای ناخوش مغفول نماند. «من ِ ایرانی» که سازنده یک کشور و یک ملت است و سرزمین آن که مرز پرگهرش می نامند، برای آنکه بتواند همواره سرچمشه هنر باشد نیاز دارد تا در موردش اندیشه کنیم، دغدغه داشته باشیم و الزامات اش را به جا آوریم.
باور به ایرانزمین و اصالت تاریخی و ذاتی اش علاوه بر علاقه، مسئولیت را نیز در بر دارد. اندیشیدن مداوم به میهن، ضروریات و الزامات ایرانی بودن و منافع ملی، در نهایت تضمین کننده موجودیت ما خواهد بود. مرزپرگهر سعی دارد در مورد برخی از این ها سخن بگوید.
ناسیونالیسم در گفتار امیرکبیر
هر چند ملتهای کهن همچون ایران، چین و... در گذشته تصور نسبتا روشنی از ملت بودن داشتند که بر اساس تجربه مشترک تاریخی و فرهنگ ملی کشور صورتبندی میشد، اما مفهوم سیاسی «ملت» پدیدهیی متاخر است که سابقهاش در اروپا به انقلاب فرانسه و در ایران به نهضت مشروطه میرسد. پس از این دوره است که ملت و ملیت مبنای کنش سیاسی و سیاستورزی احزاب و دولتها قرار گرفت. به این ترتیب مفاهیمی چون وطن و ملت از ابتدای دوره مشروطه بازتولید شد و رواج عام پیدا کرد و بسیاری از روشنفکران و نخبگان بر اساس این مفاهیم به جهان نگریستند.
پیش از آغاز جنبش مشروطه در گفتار سیاسی امیرکبیر گونهیی از ناسیونالیسم توسعهگرا کاملا مشهود است. امیر در بسیاری از نامههایش از «منافع ملت ایران» سخن میگوید و آشکار است که در گفتمان سیاسی وی فهمی روشن از منافع ملی وجود دارد. نخستینبار که نام ملت ایران بر یک بیانیه سیاسی نشست، از این جهت دارای اهمیت است که بدانیم در چه تاریخی و طی چه فرآیندی گفتمان ملت (Discourse of Nation) تبدیل به مبنای سیاستورزی در جامعه شده است و این نسبت نزدیک امر سیاسی با منافع ملی چگونه پیوند خورده است. دستگیری سلیمان میرزای اسکندری، رهبر حزب دموکرات ایران توسط قوای انگلیس سرآغاز صدور بیانیهها و ابلاغیههایی از سوی سیاسیون کشور شد که در ابتدا و انتهای آن عبارت «ملت ایران» رخنمایی میکرد. حزب دموکرات ایران در اسفند ماه 1296 فراخوانی با این کیفیت انتشار داد:
«به نام عظمت و ابهت ملت ایران / سه ساعت به غروب پنجشنبه در میدان توپخانه علیه تجاوزات جابرانه و حقشکنانه دولت انگلیس که استقلال وطن و شرافت ملی ما را دستخوش هوا و هوس خود قرار داده، یک میتینگ عالی و باشکوه از طرف عموم طبقات و احزاب سیاسی داده خواهد شد. در این میتینگ ملت ایران با یک متانت جبلی مقاومت اخلاقی خود را در برابر اقدامات جانیانه ظاهر و آشکار خواهد کرد. از طرف نمایندگان کلیه احزاب سیاسی و طبقات ملت.»
نمادهای هویتی
منتسکیو در روحالقوانین در مورد ماهیت حکومت ملی استدلال میکند که قوانین ملت باید با شرایط فیزیکی و طبیعی و جایگاه آن در بین ملل دیگر و شیوه زندگی مردمانش همخوانی داشته باشد. شکلگیری نوعی هویت ملی فرآیندی است که از طریق آن «نمادهای مهم هویتی» به ابزارهای تصور فرد و بعد تصور اولیه درون گروه از تمایز و تشخص تبدیل میشود. این نمادهای چشمگیر در میان گروههای سیاسی و اجتماعی در تعیین مقولهسازی و آگاهی بینگروهی با تاکید بر تشابهات میان اعضای گروه نقش هدفمندی ایفا میکنند. در عین حال تفاوتهای «غیر» و «دگر»ها را برجسته میسازند. روند هویتسازی مبتنی بر بقا و نیاز به آن است. بنابراین هر دولت- ملت نیازمند نوعی از هویت است که دربردارنده ویژگیهای تاریخی آن جامعه باشد که از آن با عنوان هویت ملی نام برده میشود. همین هویت است که انگیزه لازم برای دفاع از موجودیت ملی را فراهم میسازد. بنابراین همه دولتها نیازمند آنند. هویت ملی محصول دو عنصر سرزمین معین و حضور قدرت سیاسی در آن سرزمین است. این دو مسبب از دیرباز در کشورماحضور داشتهاند. در نتیجه زمینه برای تشکیل لااقل تصوری از هویت ایرانی از قرنها پیش مساعد بوده است. نمادها و شخصیتهای تاریخی ما از مهمترین عناصر سازنده تجربه مشترک تاریخی یک ملتند. ملت ما با حضور و وجود آریو برزنها، یعقوبلیثها و... به جا مانده و ملت شده است. گر نه در کوران حوادث و تعدی اجانب مدتها پیش مانند بسیاری دیگر از تمدنهای باستانی از میان رفته بودند. آنچه باعث شد ایران به سرنوشت دیگران دچار نشود روح جمعی یا به قول هگل روح ملی این مردم بود که در بزنگاههای تاریخ دوچندان میشد.
مفهوم وطن
مفهوم وطن یکی از عمده ترین مولفه های گفتار ملی است که بخشی از آن محصول دوران مدرن و بخشی دیگر دست کم در برخی از جوامع مفهومی پیشامدرن به شمار می ورد. ویژگی مهم مدرنیته، تقسیم آشکار جهان به دولت-ملت هایی است که دارای مرزهای سیاسی مشخصی هستند.بر این اساس مفهوم سرزمین جزء تفکیک ناپذیر ملیت است. میهن مکانی است که فرد اغلب با پیوندهای خونی بدان وابسته می شود.همه ملت ها دارای سرزمین هستند و ملت بدون آن شکل نمی گیرد اما موطن یا «نیاخاک» تنها یک فضای فیزیکی نیست که ملیت ها بر آن کنترل دارند یا در آرزوی کنترل سیاسی آن هستند.نیا خاک معمولا مفهومی برتر از فضای ملموس محسوب می شود و ره به وادی معنویت می برد و شامل فرهنگ،هنر،خاطرات مشترک و تجلی گاه آرمان های بزرگ است. فرهنگ و زبان در نیاخاک شکل می گیرد و رشد می کند و در مجموع تبدیل به میراثی می گردد که هم میهنان چون اعضای یک خانواده در آن شریک اند و میراث فرهنگ گفته می شود.
سیاسی شدن مفهوم میهن،موجب ظهور «کشور» گردید که به نهادهای قانونی اشاره دارد که به موجب قوانین بین المللی واجد موجودیت می باشد و دولت ملی نمایانگر همگرایی میان مرزهای سیاسی و قانونی و گاه فرهنگی آن است. ماکیاولی یکی از نخستین کسانی است که در کتاب شهریار درباره چگونگی ایجاد و حفظ کشور و جوهر این مفهوم سخن گفت. در اروپا پس از جنگ های ناسایی قرار گرفت.اما در شرق به ویژه ایران،فهم روشنی از این مقوله وجود داشت که باید در استوره ها و حماسه ها و ادبیات جستجو شود.در روایت های شاهنامه که ریشه در هزاره های دور داشت،میهن چیزی است که ارزش جانفشانی دارد و تن به مرگ دادن بهتر از تسلیم کردن اش است.
ادبیات به ویژه در دوران معاصر قرائتی رمانتیک و دلپسند از مفهوم وطن ارائه داد و بعدها سینما به آن پیوست و مفهوم پیچیده و رمانتیک وطن را به پرده برد.
پرچم
پرچم بازنمود تعیین شده و رسمی یک ملت است. این نشان از سوی همه ملل جهان اختیار شده و معمولا اطلاعات مهمی درباره تاریخ یک کشور یا ملت و وابستگیها و آرزوهای آینده آن ارایه میدهد. پرچم ملی میتواند تصوری از ذهنیات ملتها را ارایه دهد و هویت ملی آنها را نمایندگی کند. این نماد تصویری هماهنگ اما انتزاعی از ملیت و آنچه را که درکش به شکل دیگری میسر نیست ملموستر میسازد. به عبارت دیگر پرچم نماد ملیت و تبلور نهایی آن است. دولتهای مدرن اهمیت زیادی برای پرچم خود قایلند و زیبایی و صلابت آن را نشانهیی از قدرت و اقتدار خود میپندارند. در ایران دستکم از دوران هخامنشی به این سو نمادی به عنوان پرچم حضور داشته است. از زمان کورش، شاهین هخامنشی با بالهای گشوده نماد کشور بویژه در جنگها و نبردها بود. در دوران ساسانی درفش کاویانی که با زیورهای گرانبهایی آراسته میشد تبدیل به پرچم ملی شد. سه رنگ کنونی نیز در پرچم ایران انتخابهای جدیدی به شمار نمیروند. یکی از نقش برجستههای زیبای به جا مانده از دوران هخامنشی آراسته به بالها فروهر (فرزانه بالدار) با سه رنگ سبز، سپید و سرخ است که نشان میدهد همین سه رنگ در هزارههای پیشین نیز نزد ایرانیان کاربرد داشته است. زندهیاد امانالله قرشی (ایرانشناس) معتقد است سه رنگ پرچم ایران هر یک نماینده طبقات اجتماعی در ایران قدیم بوده است. سبز نماینده کشاورزان و برزگران، سپید نشان موبدان و سرخ نشان ارتشداران و افسران بود که مجموع اینها عمدهترین مردمان ایرانشهر از گذشتهها دور به شمار میرفتند. این سه رنگ امروزه تبدیل به نشانه هویتی ایرانیان در سراسر دنیا شده است و هر ایرانی با مشاهده ترکیب این سه احساس تعلق و هویت میکند.
درود به شما هم میهن فرهیخته
شاد و سربلند باشید.
پاینده ایران