سالار سیف الدینی

نوشته ها و یادداشت های منتشر شده ...About Iran & Discourse of Nation

سالار سیف الدینی

نوشته ها و یادداشت های منتشر شده ...About Iran & Discourse of Nation

دهه‌یی که گذشت، سده‌یی که در پیش است

اعتماد -30 خرداد 90
دهه هشتاد خورشیدی با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش و همه شادکامی‌ها و تلخ‌کامی‌هایش، به اتمام رسید. بار دیگر با انبوهی از خاطرات و تجربه‌های ملی و جهانی، یکی از مقاطع تاریخی کشور به پایان رسید. لحظه‌ها در هیبت تصاویر ریز و درشت عکس شد و بر انبوه تجارب سیاسی ملت ما دهه‌یی دیگر اضافه شد. در دهه‌یی که گذشت بسیاری از بزرگان سیاسی و فرهنگی کشور و نخبگان پروریده شده در دهه‌های 30 و 40 از میان ما رفتند؛ آفتی که با درگذشت پرویز ورجاوند آغاز و به مرگ ایرج افشار ختم شد. در واقع با درگذشت هر یک از این بزرگان جامعه ایرانی سرمایه‌یی معنوی را از کف داد؛ چیزی که برخی فکر می‌کنند بعد از این کمتر به دست خواهد آمد. اما پایان این دهه تنها هشدار از کف دادن سرمایه حضور ریش‌سفیدان ملت نبود. آغاز دهه نود یادآور پایان قرنی است که ما در آن زیست کردیم و تجربه ایران نو را طی آن اندوختیم و در عین حال هشدارباشی است بر آغاز سده جدید؛ سده‌یی که شاید بتواند سده نو شدن باشد. سده‌یی که بتوان در آن ایرانی دیگر رقم زد؛ ایرانی قدرتمند‌تر و جامعه‌یی پیشرفته‌تر. قرنی که بتوان آن را «یک قرن جدید ایرانی» نامید. درست همان چیزی که در سده گذشته با فرو رفتن نخبگان سیاسی به تعطیلات تاریخ از دست دادیم و با مقایسه تجربه اصلاحات امیرکبیر با انقلاب میجی همواره با افسوس و آه از عقب ماندن از قافله تمدن مدرن سخن گفتیم. با وجود این هشدارها هنوز نشانه‌یی از علاقه‌مندی جامعه مدنی به ضرورت بررسی و برنامه‌ریزی واقع‌بینانه درباره ایران در قرن جدید دیده نمی‌شود.  درباره اینکه ایرانی چه کند تا بتواند خود، سرنوشت قرن نوینش را تعیین کند گفت‌وگو و بحث نمی‌شود. دیر زمانی است که جامعه ایرانی در حوزه اندیشه و فلسفه اسبی ندوانده و غزالی صید نکرده، از همین رو است که در قرن گذشته بیشتر به پرسش‌هایی پاسخ دادیم که بیرون از ما مطرح شده بود. در حوزه عمل دیگر جزو آن فاعلان تاریخی نبودیم و ایرانی بیشتر از متن در حاشیه تحولات جهانی قرار داشت، شاید بهتر باشد بگویم اغلب واکنشگر تاریخی بودیم تا کنشگر. اساسا انگیزه ورود ایران به دوران جدید (که مشخصا با اقدامات اصلاح‌گرانه عباس‌میرزا شروع شد) نیز بیرون از ما شکل گرفت و به نوعی متضمن واکنش اجباری ما با هدف جلوگیری از شکست‌های بیشتر و نیز خستگی از سرگردانی‌های فکری سنت قدمایی و وضعیت امتناع بود. هر چند اکنون یک دهه فرصت هست تا ایران برای قرن آینده خود تصمیمات مهمی بگیرد، اما بی‌علمی در این حوزه نگران‌کننده است. نگرانی از اینکه شاید آغاز دوران جدید تاریخ ایران، نه انتخاب طبیعی ما بلکه اجباری برای جلوگیری از واماندن در حاشیه تاریخ دیگران باشد. 

نشریات کاوه و ایرانشهر و نهادهای مدنی چون انجمن ایران جوان و. . . در زمینه‌سازی برای نوسازی کشور و آشنایی ایرانیان با مفاهیم جدید و بازشناسی هویت تاریخی در آغاز قرن گذشته نقش بسزایی داشتند. شاید این بار نیز مطبوعات فارسی زبان بتوانند با برانگیختن حس مسوولیت شهروندی در قبال آینده کشور، اهمیت اندیشیدن به ایران در قرن جدید را یادآور شوند.


http://etemaad.ir/Released/90-03-30/150.htm

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد